|
چرا با وجود پیامدهای هنگفت راهبرد سیاست خارجی و مدیریت کشور در 7 سال گذشته حسن روحانی همچنان با خوشبینی خواستار تداوم این راهبرد در ماههای پایانی دولت است
هزینههای روحانی
حسن روحانی در سال پایانی دولت خود برای جبران ناکارآمدیهای دولت همچنان به رفتوآمدهای کاخ سفید چشم دوخته است. رئیس دولت که آشکارا از شکست ترامپ و پیروزی دموکراتها خوشحال و راضی به نظر میرسد، این روزها با وجود تعویض ۳ دولت در آمریکا همچنان شبیه ادبیات 7 سال قبل خود با سادهسازی تحولات بینالمللی، حل مساله هستهای را در دسترس میبیند. دولت روحانی که با هدف رفع تحریمهای ظالمانه بر سر کار آمد و رئیس آن از لغو همه تحریمها در طول مذاکرات سخن میگفت، با تبدیل تحریمها به جنگ اقتصادی، ماهیت وجودی دولتش را شکستخوردهتر از هر زمانی میبیند. بر این اساس روحانی میکوشد با داغ کردن فضای داخل از زمزمههای بازگشت دولت جو بایدن به برجام، توجهها را به خود معطوف کند تا به این وسیله با تکرار مسیر پراشتباه گذشته، به زعم خود پایان بدون تلخی برای دولت تدبیر و امید رقم بزند. *** عقبگرد!
با اعلام پیروزی جو بایدن دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، دولت روحانی برخلاف گرفتن مدتها ژست بیطرفی درباره این انتخابات و بیان بیتفاوتی درباره پیروزی هر کدام از ۲ نامزد جمهوریخواه و دموکرات، در نهایت نتوانست خودداری دیپلماتیک نشان دهد و ذوقزدگی خود را از پیروزی نامزد دموکرات پنهان کند. این اتفاق به این معنی است که دولت دوازدهم توجه خود را مطابق الگوی شکستخورده سالهای قبلش، در این چند ماه باقیمانده از عمر دولت مصروف دولت بعدی آمریکا خواهد کرد و سرنوشت کشور و ملت را دوباره به تغییرات در کاخ سفید پیوند خواهد زد.
رئیسجمهور در جلسه چهارشنبه گذشته هیأت دولت مجددا با بازگشت به حرفها و آرزوهای برجامی خود، دستورالعمل بازگشت دولت بعدی آمریکا به برنامه جامع اقدام مشترک را صادر کرد. بر این اساس حسن روحانی در سخنان مبسوط خود اظهار کرد: «دولت آتی آمریکا باید بتواند کارهای بزرگی انجام دهد و در برابر آن همه اقداماتی که چهره آمریکا را تخریب کرد، باید بتواند تا حدی شرایط و اشتباهات گذشته را نسبت به ملت ایران جبران کند. امیدواریم دولت آینده آمریکا در نخستین قدمهایش سیاستهای ترامپ را نسبت به ایران با صراحت محکوم کند. اقدامات ضد حقوق بشری و تروریستی این دولت را به صراحت محکوم و جبران کند؛ سیاستهای نادرستی که دولت فعلی در طول 4 سال اعمال کرده است».
روحانی در ادامه افزود: «سیاست جمهوری اسلامی ایران روشن است؛ سیاست جمهوری اسلامی ایران همانطور که بارها تأکید کردیم، تعهد در برابر تعهد، اقدام در برابر اقدام، کاهش تنش در برابر کاهش تنش، احترام در برابر احترام، تعهدات بینالمللی در برابر تعهدات بینالمللی است و اگر چنین ارادهای در حاکمان آینده آمریکا وجود داشته باشد، به نظرم حل مسأله بسیار آسان است».
رئیسجمهور همچنین اعلام کرد: «ایران و آمریکا هر ۲ میتوانند تصمیم بگیرند و اعلام کنند به شرایط 20 ژانویه 2017 برمیگردند؛ هم ایران برمیگردد به شرایط 20 ژانویه 2017 و هم آمریکا و این میتواند گشایش بزرگی برای بسیاری از مسائل و مشکلات باشد و مسیر و شرایط را کاملا تغییر دهد و بعد مراحل بعدی را میشود در بخشهای مختلف ادامه داد. گره اصلی با یک اراده و یک تصمیم، گشاده و باز میشود».
روحانی همچنین گفت: دولت برنامه 9 ماههای را بر مبنای شرایط سخت تدوین کرده است اما در عین حال همواره اینچنین بوده که اگر مشکلی برای مردم در زندگی پیش آمده به خاطر فشارهای ناحق و غیرانسانی کاخ سفید بوده و هر زمانی که آنها به تعهدات بینالمللی برگردند، آن شرایط عوض خواهد شد.
روحانی که از زمزمههای بازگشت دولت بعدی آمریکا به برجام به هیجان آمده است شرایط احیای توافق هستهای را سادهسازی میکند، در حالی که محمدجواد ظریف برای حفظ ظاهر هم که شده است اخیرا چند بار اعلام کرده برجام مثل در چرخان جلوی ادارات نیست که از این طرف آن وارد شوید و از آن طرف خارج شوید.
وزیر امور خارجه در یکی از مصاحبههای خارجی خود پس از خروج دولت ترامپ از برجام گفته بود در آمریکا انقلاب رخ نداده و فقط یک انتخابات برگزار شده است؛ نکتهای که ظریف باید به رئیس دولت یادآوری کند تا مشخص شود حسن روحانی که تا ماه قبل خواستار نثار کردن تمام لعن و نفرینها به سمت واشنگتن دیسی بود، بعد از انتخابات آمریکا تغییر لحن داده است.
رئیسجمهور که اردیبهشتماه 97 با ابراز خشنودی از خروج آمریکا از توافق هستهای این اقدام را کم شدن شر مزاحمی از سر برجام ارزیابی میکرد، در شرایط تازه ایجادشده پس از انتخابات سوم نوامبر طوری اظهارنظر میکند که ایران را نیازمند بازگشت ایالاتمتحده به برجام نشان میدهد و سیگنال مثبتی برای سوءاستفاده ساکنان جدید کاخ سفید فراهم میکند. بنابراین روحانی در این شرایط تلاش میکند دشمنی آمریکا را به موضوعی به نام ترامپیسم آمریکایی تخفیف دهد تا نشان دهد دولت همچنان با تقسیمبندی آمریکای متعهد و غیرمتعهد و دیو و دلبرسازی از ترامپ و دموکراتها، در همان مسیری قرار دارد که یک بار با تحمیل هزینهای گزاف به منافع ملی کشور آزمون خود را پس داده است. در این راستا رئیسجمهور در بخشی از اظهارات روز چهارشنبه خود گفت: یکی از مظاهر بزرگ پیروزی ملت ایران و شکست حتمی و قطعی دشمن در این جنگ اقتصادی پایان دوران ترامپیسم است.
دولت روحانی سال 92 با تبدیل مسأله تحریمها به همهپرسی سیاست خارجی در انتخابات و با شعار «رفع تمام تحریمها» روی کار آمد اما حالا با گذشت 7 سال از این تاریخ، تحریمها نهتنها رفع نشده که به اعتراف شخص رئیسجمهور تحریم به جنگ اقتصادی تبدیل شده است. در چنین شرایطی روحانی میگوید: در تاریخ ایران 2 دفاعمقدس، یک دفاعمقدس 8 ساله در برابر صدامیان و یک دفاعمقدس در برابر جنگ اقتصادی داشتیم در برابر ترامپیان و بحمدالله ملت در هر2 جنگ موفق و پیروز شد، در این جنگ 3 ساله هم تقریبا تنها بودیم؛ کسی ملت ایران را یاری و کمک نکرد.
بنابراین با برجا ماندن تحریمها و مضاعف شدن آنها، روحانی در ایده اصلی دولت خود که بنیان و ماهیت وجودیاش بر آن پایهگذاری شده شکست خورده است. دولت روحانی -که در صورت سکنی گزیدن جو بایدن در کاخ سفید با ۳ رئیسجمهور در آمریکا هم دوره میشود- ۲ سال اول خود را با گره زدن تمام مسائل داخلی و اقتصادی به مذاکرات هستهای گذراند و پس از حصول برجام، یک سال بعدی را به فشار ایمیلی به طرف آمریکایی جهت عمل کردن دولت اوباما به تعهداتش اختصاص داد و حالا در سال هفتم و پایانی خود در انتظار بازگشت دولت بایدن به توافقی است که 5 سال قبل انجام داده و ترامپ ۲ سال پیش از آن خارج شد! در چنین وضعیتی حسن روحانی بدون عبرت گرفتن از راه طی شده دولتش، با همان ادبیات سال 92 مسیر پیش روی دولت و کشور را ترسیم میکند که این اتفاق نمایانگر فروپاشی سیاست خارجی او و شکست کامل و ماهوی دولت تدبیر است.
در میانه بیم و امیدهای رئیسجمهور از بازگشت ایران و آمریکا به 20 ژانویه 2017 -روزی که ترامپ سر کار آمد- مسالهای که اهمیت دارد این است که این پیشنهاد و امیدواری رئیسجمهور مبنی بر بازگشت ۲ طرف به ژانویه 2017 همچنان توازن را به توافق هستهای و دادهها و ستاندههای ایران برنمیگرداند. با این وجود باید شرایط طرفین در برجام در تاریخ مدنظر حسن روحانی را بررسی کرد. ۲ ماه قبل از این تاریخ دولت اوباما نهتنها به هیچ یک از تعهدات خود در توافق هستهای عمل نمیکرد، بلکه با تمدید تحریم ایسا، برجام را نقض کرد و دولت روحانی به خاطر متن پرایراد و سازوکار عجیب حل اختلاف در برجام موسوم به مکانیزم ماشه، توانایی محکوم کردن آمریکا را هم نداشت!
محمدجواد ظریف همان موقع درباره موضع ایران درباره اجرایی شدن تمدید تحریمهای ایسا گفت: همانطور که رئیسجمهور عنوان کرده است، ما از گذشته اعلام کردیم که تمدید این تحریمها مغایر برجام است. علاوه بر این حمید بعیدینژاد، رئیس سابق تیم کارشناسی هستهای و سفیر فعلی ایران در انگلستان، در آن مقطع -سال 95- در کنفرانس تجاری ایران در لندن مشکلات بانکی ایران را «دردسرساز» توصیف کرد و بعدتر نیز در اظهارنظری مهم گفت: حساب بانکی سفارت ایران در لندن هنوز بسته است.
نشریه آمریکایی نیویورکر هم مهرماه 96 روایتی قابل تامل از نشست مشترک وزرای خارجه ایران و 1+5 در حاشیه اجلاس سازمان ملل متحد که آن سال در نیویورک برگزار شد، منتشر کرد؛ نشستی که محمدجواد ظریف برای نخستینبار از زمان انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری ایالاتمتحده با رکس تیلرسون وزیر وقت خارجه و نیکی هیلی دور یک میز نشستند. به گزارش نیویورکر، در جایی از جلسه محمدجواد ظریف خطاب به همتایان خود با گلایه از اینکه ایالاتمتحده آنطور که در توافق هستهای مقرر شده تحریمها را رفع نکرده، میگوید: «ما هنوز نمیتوانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم».
ولیالله سیف، رئیس وقت بانک مرکزی هم اواخر فروردینماه سال 95 در نقل قول مشهور خود به تلویزیون بلومبرگ گفت «تقریبا هیچ چیز» از برجام عاید ایران نشده است.
***
یک خوشبینی گرانقیمت
وزیر امور خارجه در گفتوگوی اخیر خود با مجله آگاهی نو اعتراف کرد دولت اوباما به تعهدات برجامیاش عمل نکرد. محمدجواد ظریف در این باره میگوید: «من به بعضیها میگویم اتفاقا ظریف نشان داد میتواند عمل کند اما اوباما نتوانست عمل کند. روحانی نشان داد میتواند عمل کند اما اوباما که خودش فرمانده کل قواست نتوانست. مصوبات برخلاف برجام در دوره آقای اوباما آمد و بعد از دوره ایشان در دوره آقای ترامپ هم آمد».
ظریف در بخشی دیگر ضمن دستاوردسازی از برجام تاکید میکند: «حوزههای دیگر هم مهم بوده و نشان داده آمریکا عهدشکن است و نمیشود به آن اعتماد کرد».
با این اعتراف ظریف باید با بازخوانی خوشبینی روحانی و ظریف به دولت اوباما گریزی به اظهارات رئیسجمهور در جلسه روز چهارشنبه هیأت دولت زد، مبنی بر اینکه «اگر اراده عمل به تعهدات در حاکمان آینده آمریکا وجود داشته باشد، حل مسأله بسیار آسان است».
این سخن البته از سوی روحانی آشنا به نظر میرسد. رئیس دولت شهریور 92 هم در مصاحبه با شبکه انبیسی آمریکا گفته بود: مذاکره هستهای یک چیز بیشتر نیاز ندارد و آن اراده سیاسی طرف مقابل برای حل و فصل نهایی مساله است. از طرف ما این اراده به صورت کامل وجود دارد و اگر طرف مقابل اراده سیاسی داشته باشد، موضوع هستهای بسیار ساده است و در زمانی نه چندان طولانی به حل و فصل نهایی خواهد رسید.
روحانی ادامه میدهد: من تجربه کافی در مذاکرات خارجی و از جمله مذاکرات هستهای دارم و با این تجربه دارم میگویم که یک چیز بیشتر از طرف مقابل یعنی 1+5 نمیخواهیم و آن اراده سیاسی است و اگر اراده سیاسی باشد، حل این مساله بسیار آسان است. از نظر ما حل این مساله ساده است و اگر اراده سیاسی طرف مقابل باشد، همه مواردی که میشود روی میز قرار بگیرد قابل حل و فصل است.
روحانی با اشاره به نامه رد و بدل شده با اوباما و همچنین احتمال دیدار با رئیسجمهور آمریکا در سازمان ملل میگوید: هر چیزی در دنیای سیاست امکانپذیر است، البته وابسته به ایجاد شرایط لازم. ما گفتیم اگر در قدمهای اولیه حسننیت ببینیم، اعتماد متقابل ببینیم، آمریکا از موضع برابر حرف بزند، میتواند بسیاری از مسائل در دستور مذاکرات قرار بگیرد. موضوع مذاکرات هستهای مهمترین آزمایش در این مساله است. اگر ما در موضوع هستهای توانستیم با حسننیت از ۲ طرف و با اراده سیاسی به اعتماد متقابل برسیم، زمینه مذاکره درباره سایر موضوعات فراهم خواهد شد. روحانی میافزاید: بعد از انتخابات ریاستجمهوری و مراسم تحلیف یعنی شروع به کار رسمی من، اقای اوباما نامهای خطاب به من نوشتند. در آن نامه تبریک گفتند و برخی مسائل مورد نظرشان را مطرح کردند، من هم به آن نامه پاسخ دادم. از ایشان تشکر کردم و مواضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به مواردی را که ایشان مطرح کرده بود و برخی موارد دیگر را در پاسخ نامه مطرح کردم. به نظر من لحن هر دو نامه مثبت و سازنده بود.
همچنین خبرنگار شبکه پیبیاس در تاریخ 29 شهریور 93 از ظریف میپرسد: «برخی تحریمهایی که ایران خواهان برچیده شدن آنهاست در حوزه اختیارات کنگره آمریکا قرار دارد و از جانب این نهاد نیز صرفا مخالفتهای زیادی برای لغو آنها شنیده میشود. آیا ایران صرفا به دنبال «تعلیق» این تحریمها، توسط رئیسجمهور خواهد بود یا خیر و اگر اوباما درصدد «دور زدن» کنگره برآید و به رغم میل باطنی و گرایش کنگره گام بردارد، آیا اقدام او برای ایران به اندازه کافی اطمینانساز خواهد بود یا خیر؟» ظریف در پاسخی که به وضوح نشاندهنده اعتماد کامل هیأت ایرانی به بارزترین دشمن ملت ایران است، اظهار میدارد: «ما محدودیتهایی را که پرزیدنت اوباما برای وادار کردن کنگره به لغو تحریمها با آن مواجه است، درک میکنیم و همانطور که ما نمیپذیریم آنها از ما امری غیرممکن را بخواهند، ما هم از آنها نمیخواهیم اقدامی غیرممکن انجام دهند. ما در امور داخلی آمریکا دخالت نمیکنیم، اگر اوباما به ما قول میدهد که کاری بکند، ما آن را میپذیریم و به قولش احترام میگذاریم».
تازه بعد از روی کار آمدن دولت ترامپ و خروج او از برجام با چرخش یک قلم، روحانی و ظریف با عواقب اعتماد و خوشبینیشان به آمریکا روبهرو شدند. وزیر امور خارجه اواخر آذرماه ۹۵ در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که به صورت خصوصی برگزار شده بود و بعدا نمایندگان متن آن را منتشر کردند، گفته بود: «من اشتباه کردم. بر اساس یک توافقی که (با آقای کری) کردیم، ما استراتژی خودمان را کنار گذاشتیم و بر مبنای آن توافق آمدیم آن را اعلام کردیم که تبدیل شد به موضع جمهوری اسلامی. من این را میپذیرم که اشتباه کردم... ما نباید بر اساس حرف این بابا (کری) عمل میکردیم... ولی اینکار را کردیم».
۲۹ مرداد ۹۷ هم محمدجواد ظریف در مصاحبه اختصاصی با شبکه سیانان بار دیگر اظهار داشت: «احساس میکردیم آمریکا حداقل این مسأله را یاد گرفته است که تحریمها تنها موجب فشار اقتصادی بر ایران میشود و دستاورد و نتیجه سیاسی مورد انتظار واشنگتن را به همراه ندارد. من تصور میکردم آمریکاییها این درس را گرفتهاند ولی متاسفانه اشتباه میکردم».
ظریف 27 تیر ماه 98 هم در مصاحبه با خبرنگار رادیو ملی آمریکا (NPR) اعلام کرد تعامل با غرب در بین مردم ایران، اعتبارش را از دست داده است. ظریف در این مصاحبه گفت: «تعامل با غرب اعتبارش را در ایران از دست داده است. مردم دیگر به تعامل با جامعه جهانی توجهی ندارند. بنابراین تعامل اعتبارش را از دست داده و به تبع آن، من نیز در حال از دست دادن اعتبارم هستم».
عباس عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای هم در نطق خود در سومین سمینار همکاریهای هستهای ایران و اتحادیه اروپایی اینگونه دستاورد برجام را توصیف کرد: «اعمال مجدد تحریمهای آمریکا، بهرهمندی ایران از مزایای برجام را به صفر نزدیک کرده است».
البته این خلف وعدهها چندان برای حسن روحانی بیگانه به نظر نمیآید. مرور خاطرات روحانی که سکاندار پرونده هستهای از سال 82 تا 84 بود، خالی از لطف نیست. روحانی در صفحات 186 و 187 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای به روایت تخلف محمد البرادعی از وعدهاش به ایران میپردازد و مینویسد: «در مذاکرات تهران (سعدآباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد در «چارچوب تفسیر آژانس»، البته البرادعی بعدا تحت فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه بر نطنز، قطعهسازی و مونتاژ را هم جزو موارد تعلیق اعلام کرد... خطاب به البرادعی اضافه کردم که شما در تهران به من گفتید معنای تعلیق در حد گازدهی است. چرا تخلف کردید؟ گفت نظر من همان است که در تهران گفتم ولی این تفسیر گروه فنی ما است».
روحانی در صفحات 596، 597 و 598 کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» ضمن اشاره به توافق پاریس، در نهایت به شکست این مذاکرات اشاره کرده و تاکید میکند بعد از نزدیک به ۲ سال مذاکرات ایران و ۳ کشور اروپایی، آنها قصد به نتیجه رسیدن و حل کردن پرونده هستهای ایران را نداشتند و با ارائه یک بسته پیشنهادی تحقیرآمیز به ایران، باعث شدند ایران نیز در نامهای متقابلا پاسخ تندی به آنها بدهد.
روحانی پس از تشریح جزئیات پیشنهادات تحقیرآمیز اروپاییها به ایران، مینویسد: «در مجموع پیشنهاد مذکور در زمینه تقاضاها از ایران بسیار طولانی اما درباره پیشنهادهای ارائه شده به ایران به طور مضحکی کوتاه و نارساست. فقدان هر گونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میکند. پیشنهاد یاد شده توهینی به تمام ملت ایران است که ۳ کشور اروپایی باید به خاطر آن از ملت ایران پوزش بطلبند».
روحانی در مرداد ۸۴، روزهای پایانی مأموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی، طی نامهای تاریخی خطاب به محمد البرادعی، دبیر کل سابق سازمان انرژی اتمی گزارشی از روند فراز و فرود پرونده هستهای ایران ارائه میکند. آقای روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» صفحات ۵۸۰ تا ۵۸۸ مینویسد: «متأسفانه در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران ما به ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد. قولهای اکتبر ۲۰۰۳[مهر۱۳۸۲] ۳ کشور اروپایی درباره همکاری هستهای، امنیت منطقهای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشده است.
*** فصل مشترک تحریم دولت تدبیر و امید با وعده رفع تحریمها ذیل راهبرد تعامل سازنده با جهان آغاز به کار کرد و پس از شعارهای پرطمطراق و عناوین دهانپرکنی که مردان سیاست خارجی دولت را ژنرالهای سیاست خارجی که زبان دنیا را میفهمند تصویر میکرد، این امید را ایجاد کرد که قرار است همه تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان برداشته و منافع ملی و حقوق هستهای ایران تثبیت و به رسمیت شناخته شود. 7 سال پس از این تاریخ و صرف تحمیل هزینههای سنگین بر کشور، حسن روحانی با افتخار از اینکه تحریم در دولت او به جنگ اقتصادی تغییر کاربری داده است یاد میکند و سعی میکند روزی را که از لغو بالمره تمام تحریمها سخن میگفت به خاطر نیاورد. با این وجود افزایش تصاعدی تحریمها فصل مشترک دولت اوباما و ترامپ در طول مدیریت شیخ دیپلمات بوده است. دولت روحانی در آذر 92 به توافق موقت ژنو دست یافت؛ در این توافق در ازای امتیازات هستهای فراوانی که از کشورمان سلب میشود، دولت اوباما اعلام میکند اعمال تحریمهای مرتبط با هستهای را به طور موقت متوقف میکند و یک سری تخفیفهای تحریمی هم برای ایران اتفاق میافتد، با این وجود بعد از توافق ژنو، اوباما تصریح میکند: ما همچنان بشدت به اعمال فشارهای گسترده از طریق تحریمها ادامه میدهیم و همچنان به هدف قرار دادن حمایت ایران از تروریسم و نقض حقوق بشر در ایران خواهیم پرداخت.
تنها چند ماه بعد از توافق ژنو، دسامبر 2013 (آذر 92) آمریکا لیست تحریمهای خود علیه ایران را بر اساس دستورهای اجرایی مختلف افزایش میدهد. در بیانیه منتشرشده از سوی وزارت خزانهداری آمریکا در این زمان آمده است: همانطور که کشورهای 1+5 در حال تلاش برای رسیدن به توافق جامع هستند، ما بشدت متعهد به اجرای رژیم تحریمهای خود و افشای اقدامات فریبکارانه و شرکتهای پیشانی دولت ایران برای دور زدن تحریمها هستیم.
ژانویه 2015 (دیماه 94) توافقنامه جامع هستهای میان ایران و 1+5 اجرایی میشود، در این توافق نسبت به ژنو، تعهدات ایران بیشتر میشود و دایره لغو تحریمهای آمریکا آبرفتهتر میشود و به لغو فقط برخی تحریمهای هستهای محدود میشود. علاوه بر این دولت اوباما با استفاده از متن پرایراد و قابل تفسیر برجام، آن را نقض کرده تا همان نتایج اندک برای ایران را هم با اما و اگر همراه کند. پس از برجام حدود 180 فرد و نهاد همچنان در لیست تحریم آمریکا باقی میمانند. آدام ژوبین، معاون ضدتروریسم و اطلاعات مالی آمریکا و مسؤول اجرای تحریمهای ایران در دسامبر 2015 بیان میکند که ما باید مقابل حمایت ایران از تروریسم، نقض حقوق بشر و جدایی بازیگران بد از نظام مالی بینالملل بایستیم و برجام به هیچوجه توانایی ما را برای انجام این کار محدود نمیکند. برای تحمیل تحریمهای غیرهستهای بعد از برجام بر ایران تلاش میکنیم.
از طرفی ساختار تحریمهای نسل دومی ایران همچنان بعد از برجام باقی میماند. باقی ماندن این ساختار تحریم زمینه را برای ایجاد تحریمهای هوشمند آمریکا فراهم میکند. درواقع بعد از برجام کشور وارد دور جدیدی از تحریمها در دوره دموکراتها میشود و همچنان از همان روز ابتدای اجرای برجام تا پایان دوره ریاستجمهوری اوباما، آمریکا تلاش میکرد لیست تحریم را هم افزایش بدهد و گامبهگام موارد تحریمی را زیاد کند.
ترامپ 20 ژانویه 2017 روی کار میآید. مهمترین اقدام آمریکا در دوره ترامپ قانون کاتسا است. قانون کاتسا دور جدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران را به بهانه مسائل موشکی، فعالیتهای سپاه در منطقه (تروریسم)، حقوق بشر و تحریمهای تسلیحاتی وضع کرد. دونالد ترامپ اردیبهشت 97 اعلام میکند تصمیم دارد تعهدات آمریکا در برنامه اقدام مشترک را متوقف کرده و با خروج از توافق، تحریمهای ضدایرانی را که در برجام متوقف شده بود طی ۲ بازه 90 و 180 روزه اعمال کند. واشنگتن با خروج از برجام استراتژی اعمال فشار حداکثری علیه ایران را در پیش گرفت. فشار حداکثری در لایه تحریمی عملا همان تحریمهای فلجکنندهای را بازمیگرداند که زمانی دولت دموکراتها علیه کشور اعمال میکرد. به این معنا که همه تحریمهای دوران اوباما را ترامپ دوباره بازگردانده و سپس سعی در توسعه یافتن آن کرد که شامل تحریم حوزه فلزات از جمله تحریم بخشهای مرتبط با آهن، فولاد، مس و آلومینیوم ایران و اعمال تحریمهایی در حوزه ساختوساز، معدن و نساجی بود.
ارسال به دوستان
دکتر محسن فخریزاده، دانشمند بنام صنایع موشکی و هستهای و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع ظهر دیروز توسط یک تیم تروریستی به شهادت رسید
نزنیم میزنند
نتانیاهو سال 2018 در یک نمایش تلویزیونی با نشان دادن عکس شهید فخریزاده، برنامه رژیم صهیونیستی برای ترور این شهید را علنی کرد
گروه سیاسی: دکتر محسن فخریزاده از دانشمندان بنام موشکی و هستهای ایران و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع توسط یک تیم تروریست به شهادت رسید. به گزارش «وطن امروز»، عصر روز گذشته برخی رسانههای خبری از شهادت یکی از دانشمندان هستهای ایران به نام محسن فخریزاده خبر دادند. در برخی از اخبار منتشرشده که «وطن امروز» به تنهایی نمیتواند صحت آن را تایید کند، آمده است: محسن فخریزاده در شهر آبسرد پس از انفجار یک خودروی نیسان در مقابل خودروی حامل وی، توسط چند تروریست مورد هدف قرار گرفت. پس از این اتفاق پیکر محسن فخریزاده به بیمارستان منتقل شد اما تلاش پزشکان نتیجهای در بر نداشت و وی به شهادت رسید. ساعاتی پس از انتشار خبر ترور، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در بیانیهای خبر شهادت محسن فخریزاده را تایید کرد. در بیانیه وزارت دفاع آمده است: «بعدازظهر جمعه عناصر تروریست مسلح خودروی حامل محسن فخریزاده، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع را مورد حمله قرار دادند. در جریان درگیری تیم حفاظت ایشان با تروریستها آقای محسن فخریزاده بشدت مجروح شد و به بیمارستان منتقل گردید. متاسفانه تلاش تیم پزشکی برای احیای ایشان موفق نبود و دقایقی قبل این مدیر خدوم و دانشمند پس از سالها تلاش و مجاهدت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح اقدام ناجوانمردانه ترور یکی از مدیران متعهد و متخصص خود را محضر مبارک مقام معظم رهبری و ملت شهیدپرور ایران اسلامی تبریک و تسلیت عرض مینماید».
همچنین امیر سرتیپ امیر حاتمی در گفتوگویی تلویزیونی در تشریح جزئیات اقدام تروریستی علیه رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع گفت: این حادثه تروریستی بعدازظهر امروز (دیروز شنبه) اتفاق افتاد که ۲ نفر از محافظان محسن فخریزاده مجروح شدند و یک نفر از محافظان وی به شهادت رسید. وزیر دفاع اظهار داشت: در این اقدام تروریستی محسن فخریزاده که دچار جراحت شده بود، پس از انتقال به بیمارستان شهید شد و تلاشهای پزشکان نتوانست در این زمینه مؤثر باشد. وی افزود: در این حادثه تروریستی ابتدا یکی از تروریستها اقدام به تیراندازی به خودروی شهید فخریزاده کرد و چند ثانیه بعد خودروی نیسان حامل مواد منفجره که در نزدیکی خودروی شهید فخریزاده (حدود 15 تا 20 متری) بود، منفجر شد.
*محسن فخریزاده کیست؟
نام محسن فخریزاده به عنوان یکی از ۵ شخصیت ایرانی در فهرست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان از سوی نشریه آمریکایی فارین پالیسی منتشر شده است. نام فخریزاده تحت عنوان «دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و رئیس پیشین مرکز تحقیقاتی فیزیک (PHRC)» ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی در فهرست تحریمشدگان ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت. محسن فخریزاده تنها دانشمند هستهای ایرانی است که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی نام او را مستقیما در شوی تبلیغاتی علیه برنامه هستهای ایران به زبان آورد و مدعی شد روی برنامه تسلیحات اتمی کار میکرده است. منابع غربی القابی مانند اوپنهایمر ایران، عبدالقدیرخان ایران یا پدر برنامه هستهای ایران را به محسن فخریزاده دادهاند.
بیشتر اطلاعات منتشر شده درباره فخریزاده مربوط به اخباری است که توسط رسانههای غربی منتشر شده است. بررسی گزارشها و اخبار رسانههای غربی درباره محسن فخریزاده که پیش از ترور وی منتشر شده بیانگر آن است که این اطلاعات توسط سازمانهای جاسوسی و امنیتی کشورهای غربی در اختیار این رسانهها قرار گرفته است و این رسانهها در راستای خبرسازی به نفع کشورهای غربی اخبار راست و دروغ را در توصیف وی به کار بردهاند.
در یکی از این گزارشها نشریه انگلیسی ساندیتایمز فروردین ۸۷ با اشاره به اسنادی که ادعا میکرد از یک دستگاه لپتاپ ایرانیها به دست آمده، فخریزاده را «یک افسر سپاه پاسداران و استاد دانشگاه امام حسین تهران» و به عنوان «پدر برنامه هستهای نظامی ایران» معرفی کرد و مدعی شد: «سرویسهای اطلاعاتی غرب معتقدند ایران در صدد تولید یک کلاهک هستهای است که مسؤولیت این برنامه بر عهده محسن فخریزاده مهابادی، مدرس فیزیک دانشگاه امام حسین تهران قرار دارد و از این رو میتوان وی را پدر تولید کلاهک اتمی ایران نامید».
ادعای ساندیتایمز درباره تلاش ایران برای دستیابی به کلاهک هستهای در حالی است که نهادهایی چون آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را تایید کرده بودند.
واشنگتنپست نیز در گزارشی که سال 87 منتشر کرد، درباره شهید محسن فخریزاده نوشت: طبق گزارش «واشنگتنپست»، یک مهندس فیزیک به نام محسن فخریزاده، سرپرستی برنامههای محرمانه اتمی را به عهده دارد.
واشنگتن پست در ادامه نوشته بود: محسن فخریزاده در مقام استاد، هر هفته در دانشگاه امام حسین تهران، درباره فیزیک برای دانشجویان سخنرانی میکند. اما همین دانشمند به مدت 10 سال است که سرپرستی برنامههای محرمانه کسب تکنولوژیهای بسیار حساس هستهای را برای حکومت عهدهدار بوده است.
در مدارکی که ظرف چند ماه گذشته توسط ۲ دولت غربی (جز ایالات متحده) در اختیار آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گرفته است، علاوه بر آقای فخریزاده، نام جمع دیگری از دانشمندان عالیرتبه وابسته به حکومت ایران نیز ذکر شده است که طبق گفته مقامات سازمان ملل، طی سالهای گذشته در کار گسترش امکانات و تواناییهای هستهای جمهوری اسلامی بودهاند.
طبق گزارش روزنامه واشنگتنپست، محسن فخریزاده پس از سرنگونی شاه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. او سرپرست سابق مرکز تحقیقات فیزیک ایران بوده است. این مرکز به گفته مقامات سازمان ملل، نقش عمدهای در طرحهای مربوط به کسب قطعات مورد استفاده در تأسیسات غنی کردن اورانیوم داشته است. نام فخریزاده در فهرستی 8 نفره است که سال گذشته سازمان ملل برای مسافرت و نقل و انتقالات مالی آنها محدودیت اعمال کرده است.
کارکنان آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) به خبرنگار واشنگتن پست گفتهاند آنها چندین بار از محسن فخریزاده برای صرف چای و صحبت درباره برنامه اتمی دعوت به عمل آوردهاند اما طی ۲ سال گذشته همه این دعوتها رد شده است. دولت ایران بتازگی فخریزاده را به یک آزمایشگاه جدید که بشدت محافظت میشود منتقل کرده است. بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکنون اجازه بازدید از این آزمایشگاه را پیدا نکردهاند. نمایندگان دولت ایران پس از آنکه در مقابل اسناد و مدارک جدید قرار گرفتند، همه آنها را جعلی اعلام کردند. به گفته واشنگتن پست، «تهران وجود برخی دانشمندان [مورد بحث] را انکار کرد».
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 47095 نفر
406
* طی 24 ساعت 406 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
آمار جانباختگان و بستریشدگان کرونایی همچنان بالاست و بیمارستانها پر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» است. به گزارش «وطن امروز»، سخنگوی وزارت بهداشت دیروز آخرین آمار مبتلایان و فوتیهای ناشی از «کووید-۱۹» در طول یک شبانهروز را اعلام کرد. سیماسادات لاری گفت: از ظهر روز پنجشنبه تا ظهر امروز جمعه و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی ۱۴ هزار و ۵۱ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۲۲۴۵ نفر از آنان بستری شدند.
وی با بیان اینکه مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۹۲۲ هزار و ۳۹۷ نفر رسید، افزود: متاسفانه در طول این مدت ۴۰۶ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۴۷ هزار و ۹۵ نفر رسید.
لاری با تاکید بر اینکه خوشبختانه تاکنون ۶۴۰ هزار و ۶۵ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند، ادامه داد: ۵۸۶۰ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
به گفته وی، تاکنون ۵ میلیون و ۹۹۵ هزار و ۴۴۵ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است.
سخنگوی وزارت بهداشت ادامه داد: استانهای تهران، اصفهان، قم، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، سمنان، قزوین، لرستان، اردبیل، خوزستان، کرمانشاه، کهگیلویهوبویراحمد، گیلان، بوشهر، زنجان، ایلام، خراسان رضوی، مازندران، چهارمحالوبختیاری، البرز، آذربایجان غربی، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، همدان، یزد و کردستان در وضعیت قرمز قرار دارند.
وی در ادامه گفت: استانهای هرمزگان، فارس، گلستان و سیستانوبلوچستان نیز در وضعیت نارنجی و زرد قرار دارند.
لاری در ادامه با بیان اینکه سالمندان از آسیبپذیرترین گروههای جامعه در ابتلا به «کووید-۱۹» هستند و حدود 4/50 درصد از مبتلایان و ۷۰ درصد مرگومیر ناشی از این بیماری در سالمندان اتفاق میافتد، اظهارکرد: در این شرایط ضروری است که با هوشیاری و دقت نظر لازم و پرهیز از هرگونه اضطراب و نگرانی نسبت به رعایت توصیههای بهداشتی در قبال این گروه اقدامات لازم صورت گیرد.
وی همچنین توصیههایی به خانوادهها و اطرافیان سالمندان کرد و گفت: خرید مایحتاج روزانه خارج از منزل به فرد دیگری غیر از فرد سالمند واگذار شود. از وسایل حملونقل عمومی برای فرد سالمند استفاده نشود. در صورت داشتن علائم سرفه، عطسه و تب حتما از ماسک استفاده کنید و از فرد سالمند فاصله بگیرید. از در آغوش گرفتن فرد سالمند خودداری شود.
سخنگوی وزارت بهداشت در پایان اظهار کرد: از هرگونه پذیرش میهمان و رفتن به میهمانی برای حفظ سلامت اعضای سالمند در منزل به طور جد خودداری کنید همچنین ضروری است در صورت سابقه ابتلای فرد سالمند به بیماریهای زمینهای مثل دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی، ضمن انجام مراقبهای ویژه از خروج از منزل به طور جدی جلوگیری شود.
* ارسال بیش ۲۱۹ هزار پیامک برای رانندگان خاطی
معاونت عملیات ناجا اعلام کرد: در ۶ روز گذشته با اجرای طرح کاهش زنجیره انتقال بیماری کرونا ۲۱۹ هزار و ۷۹۲ راننده خاطی پیامک دریافت کردند.
به گزارش ایرنا، معاونت عملیات ناجا عملکرد نیروی انتظامی را در اجرای طرح کاهش زنجیره انتقال بیماری کرونا از اول تا ششم آذرماه تشریح کرد.
طبق اعلام معاونت عملیات ناجا، ۶۹۵ هزار و ۱۲۹ راننده تذکر شفاهی دریافت کردند و ۲۷۹ هزار و ۱۲ خودرو نیز بازگردانده شدند.
بر اساس این گزارش، در 6 روز نخست اجرای طرح کاهش زنجیره انتقال بیماری کرونا ۵۱ هزار و ۹۵۶ خودرو در طرح محدودیت شبانه جریمه شدند که ۱۸ هزار و ۸۸۱ مورد مربوط به تردد خودروها در مناطق قرمز و ۱۸ هزار و ۴۱۳ مورد مربوط به تردد خودروها در مناطق نارنجی است.
* پلمب ۱۱ هزار و ۹۴۱ واحد صنفی
معاونت عملیات ناجا درباره اقدامات انتظامی مرتبط با صنوف نیز اعلام کرد: ۳۴۶ هزار و ۱۵۰ مورد بازدید از اصناف انجام شد که۱۱ هزار و ۹۴۱ واحد صنفی پلمب شدند و ۱۹۳ هزار و ۷۰۱ صنف تذکر دریافت کردند. در این مدت ۱۰ هزار و ۸۹۲ نیروی پلیس در هزار و ۹۴۸ نقطه برای اجرای طرح کاهش زنجیره انتقال بیماری کرونا استقرار یافتند و ۶۶ میلیون و ۵۲۲ هزار و ۶۹۴ تردد خودرو ثبت شده که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته کاهش ۳۳ درصدی را شاهد هستیم. محدودیتهای جدید کرونایی از شنبه اول آذر در ۴۴۸ شهر شامل ۱۶۰ شهر با وضعیت قرمز، ۲۰۸ شهر با وضعیت نارنجی و ۸۰ شهر با وضعیت زرد به مدت ۲ هفته اجرا میشود.
بر اساس این محدودیتها مشاغل غیرضروری در شهرهای قرمز و نارنجی تعطیل میشود، ادارات دولتی با حداکثر یکسوم کارکنان فعالیت میکنند، همچنین تردد بینشهری با خودروهای پلاک غیربومی و هر گونه تردد با خودرو از ساعت ۲۱ تا 4 صبح در شهرهای قرمز ممنوع است.
ارسال به دوستان
یک هفته پس از اعمال محدودیتهای شدید دولت تصمیم به تعطیلیهای بیشتر گرفت
تعطیلی بیشتر و بیشتر
* ادارات دولتی غیر از بانکها و بخشهای ضروری در هفته جاری تعطیل خواهد بود
گروه اجتماعی: دولت یک هفته بعد از آغاز محدودیتهای جدید، تصمیم گرفت حلقه تعطیلیها را گستردهتر و ادارات دولتی را هم تعطیل کند.
به گزارش «وطن امروز»، دولت از نیمه آبانماه محدودیتهای گوناگونی را اعمال کرد اما با افزایش تعداد مرگومیر و بیاثر بودن این محدودیتها، سرانجام تصمیم گرفت محدودیتهای شدیدی را اعمال کند. طبق این تصمیم از اول آذرماه باید تمام مشاغل غیر از ادارات دولتی و بانکها و مشاغل ضروری و استثنا به تعطیلی اجباری میرفتند، با این وجود بسیاری از متخصصان و کارشناسان وزارت بهداشت تعطیلی کامل در کنار کنترل ترددها را موثرترین راه برای قطع زنجیره انتقال کرونا میدانستند و میدانند. دولت که در محدودیتهای جدید تردد در سطح شهرهای قرمز کرونایی را از ساعت 21 تا 4 صبح ممنوع کرده، با توجه به روند ثابت مرگومیر، این بار تصمیم گرفته کل ادارات را تعطیل کند.
جمشید انصاری، معاون حسن روحانی و رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور اعلام کرد: هفته آینده ادارات تعطیل هستند؛ غیر از آن کسانی که به تشخیص مقامات حضورشان ضروری باشد و این موضوع در جلسه هیأت دولت ابلاغ شد.
وی که در تلویزیون حاضر شده بود، گفت: از همه میخواهم این دستور را به صورت جدی عملی کنند و از مردم میخواهم کارهای اداری خود را ۲ هفته به تعویق بیندازند تا زنجیره شیوع قطع شود. مثلا در شهرداری یک بخش خدمات شهری ارائه میکند و بخشی دیگر مجوزها را صادر میکند و کسانی که سر کار حضور دارند از بخش ارائه خدمات شهری هستند، لذا قسمتهای اداری غیرضروری نیازی به حضور ندارند.
معاون رئیسجمهوری عنوان کرد: دولت این بخشنامه را ابلاغ کرده و شامل همه کارکنان دولت اعم از رسمی و قراردادی و پیمانی و همچنین شامل قرارداد دستگاه با شرکتها میشود و کاهش نیرو باید در تمام عرصهها انجام شود و فرقی بین کارکنان شاغل ادارات نیست.
انصاری توضیح داد: باید تردد را در سطح شهر کم کرده و ادارات را سبک کنیم و فرقی نمیکند نیروی شرکتی یا قراردادی یا رسمی باشد. از روزی که این بیماری در کشور شیوع پیدا کرد، برنامههای مختلفی را برای مراقبت از کارکنان دولت تدوین و ابلاغ کردیم و ۱۲ اسفند نخستین بخشنامه ما ابلاغ شد و باید و نباید نحوه حضور را اعلام کردیم و در اکثر دستگاههای عمومی، آزمایشهای لازم تستهای کرونا انجام شد، ضمن آنکه کارکنان دولت از سیستم بیمهای خوبی برخوردارند و برای آنان جای نگرانی نیست.
وی گفت: کارکنان دولت که مبتلا شوند، همه هزینهها پرداخت میشود و نگرانیهای اصناف را ندارند. آنان حقوق و مزایای خود را دارند. اصرار مدیران برای حضور کارکنان استثناست. وقتی بخشنامهای صادر میشود باید اجرا شود و مدیران باید با حداقل نیرو کار را پیش ببرند.
* شناسایی۲۰۰۰ خدمت ضروری در دستگاههای استان تهران
تهران یکی از شهرهای قرمز کرونایی محسوب میشود که بیشترین تعداد مرگومیر کرونایی در آن به ثبت میرسد و اوضاع بدی دارد و تعطیلی ادارات میتواند تاثیر زیادی در کاهش آمارهای کرونایی داشته باشد. در این بین دولت اعلام کرده بانکها همچنان باز خواهند بود و کارمندان بانکها به این موضوع اعتراض کردهاند. یکی از کارمندان بانکهای تهران در تماس با «وطن امروز» در اعتراض به عدم تعطیلی بانکها گفت: دولت همه جا را تعطیل کرده؛ غیر از بانکها! کارمندان بانکها بعد از کادر درمانی بیشترین آمار مرگومیر را داشتهاند و اگر همه جا تعطیل باشد قطعا تعداد مراجعهکنندگان به بانکها بیشتر میشود.
این کارمند بانک میافزاید: در هفتهای که گذشت شاهد بودیم بسیاری از مدیران شعب زیر بار تعطیلی کارکنان بانکها نرفتند، در حالی که شورای پول و اعتبار تصویب کرده بود بانکها با نیمی از کارمندان خود کار کنند. قطعا این تصمیم و عدم تعطیلی بانکها موجب شلوغتر شدن شعب و انتقال کرونا میشود. اگر بانکها تعطیل نشود یعنی هیچ جا تعطیل نیست. با این وجود دولت اعلام کرده بانکها در هفته جاری تعطیل نخواهند بود.
رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران درباره روند مراجعه شهروندان به دستگاههای دولتی و میزان رعایت پروتکلهای بهداشتی و طرح جدید محدودیتهای کرونایی، گفت: باید خدمات دستگاههای دولتی را به ۲ دسته عمومی و ضروری تقسیم کنیم تا در شرایطی همچون تشدید شیوع کرونا ویروس، تنها خدمات ضروری ارائه شود، البته باید این خدمات به روشنی مشخص و اعلام شود تا شهروندان نیز در چنین شرایطی تنها انتظار ارائه این خدمات ضروری را داشته باشند.
وی افزود: بیتردید از این طریق میتوانیم نسبت به مدیریت ارائه خدمات در شرایط خاص همچون کرونا اقدام کنیم و خدمات غیرضرور به تعویق بیفتد و دستگاهها تنها برای خدمات ضروری پاسخگو باشند. خوشبختانه بیش از ۲۰۰۰ خدمت در دستگاههای دولتی استان تهران شناسایی شده که میتوان تمام آنها را به صورت الکترونیک ارائه کرد اما متاسفانه تاکنون حدود ۳۰۰ خدمت به صورت الکترونیک ارائه میشود.
وی با بیان اینکه مکرر موضوع توسعه خدمات دولت الکترونیک مورد تاکید قرار گرفته است و ابعاد مختلف آن در دست بررسی است، ادامه داد: قطعا دولت الکترونیک باید به صورت سختافزاری و نرمافزاری توسعه یابد اما باید به لحاظ فرهنگی نیز اقدامات لازم انجام شود، چرا که مردم هنوز برای خدماتی که به صورت اینترنتی توسط دستگاهها ارائه میشود، مراجعه حضوری به دستگاهها دارند. باید این فرهنگ میان مردم نهادینه شود که دریافت خدمات الکترونیک بهصرفهتر و آسانتر از مراجعه حضوری به دستگاههاست.
وی تاکید کرد: حتی در جایی که زیرساختهای خدمات دولت الکترونیک فراهم شده است، مردم ترجیح میدهند به دستگاهها مراجعه کنند که این یک مشکل فرهنگی است که باید اصلاح و برطرف شود البته برخی سامانههایی که باید برای ارائه این خدمات ایجاد شود هنوز کامل نشده و مردم در نهایت برای دریافت بخش زیادی از خدمات دولتی ناگزیر باید حضوری به دستگاهها مراجعه کنند.
* چرا دیر؟
قطعا گسترده شدن روند تعطیلی در کنار کنترل ترددها میتواند به کاهش آمار مرگومیر کمک بسیاری کند اما سوال مهم این است چرا دولت دیر به این نتیجه رسید که باید ادارات را تعطیل کند. گزارشهای میدانی نشان میدهد حتی با وجود محدودیتهای شدید، ناوگان حمل و نقل عمومی (مترو و اتوبوس) مملو از مسافر است و این محدودیتها نتوانسته از ازدحام وسایل نقلیه عمومی بکاهد. به همین خاطر روحانی اواخر هفته گذشته اعلام کرد مدیران میتوانند تعداد کارمندان را کمتر از یکسوم کنند و حالا معاون وی از ابلاغ تعطیلی همه ادارات خبر میدهد. معلوم نیست این خبر را چرا رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور اعلام میکند، چون علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد مقابله با کرونا خبرهای اینچنینی را اعلام میکرد! و گویا باید هزاران نفر کشته میشدند تا دولت به این نتیجه برسد که باید تعطیلیها را گستردهتر کند! عقبنشینی تلویحی دولت درباره تعطیلیها نشان میدهد اوضاع بدتر از پیشبینیهای دولت است. به نظر میرسد اگر آمار مرگومیرها ادامه داشته باشد باید شاهد تصمیمات جدیدتری باشیم؛ شاید تعطیلیهای فراگیر که دولت ماههاست زیر بار آن نمیرود.
***
[چرا دولت دیر به فکر تعطیلی ادارات افتاد؟]
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: اعمال محدودیتهای جدید برای مقابله با کرونا اگر چه تاثیر خود را بر کاهش انتقال ویروس میگذارد اما چنین اقداماتی باید در ماههای گذشته انجام میشد تا اکنون شاهد مرگ بالای 450 نفر در یک شبانهروز نبودیم. دکتر اقبال شاکری در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: اقدامات اخیر ستاد ملی مقابله با کرونا برای مهار بیماری «کووید-19»حرکتی رو به جلو است و نتیجه آن هفتههای آینده مشخص میشود. از آنجایی که این دور از محدودیتها با فشار بیشتری در حال اجراست بیتردید ثمراتی دارد که البته این اقدامات نباید در 2 تا 3 هفته خلاصه شود.
وی به شرایط نامناسب بیمارستانها به دلیل ازدحام کروناییها و خستگی کادر پزشکی در این روزها اشاره کرد و افزود: دولت طی ماههای گذشته در اعمال محدودیتهای سفت و سخت برای مقابله با کرونا ضعیف عمل کرد و تصمیم قاطع و محکمی برای مهار این بیماری اتخاذ نمیشد. از طرفی انسجام لازم نیز بین اعضای ستاد وجود نداشت اما اکنون تصمیمات و سیاستگذاریها برای قطع تدریجی زنجیره انتقال ویروس کرونا نسبت به گذشته بهتر شده است و درصورت تداوم سیاست ایجاد محدودیتهای شدیدتر، شاهد کاهش میزان آمار بستریشدگان و فوتیهای ناشی از کرونا خواهیم بود.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: نظر نمایندگان مجلس، کارشناسان بهداشت و جامعه پزشکی بر تعطیلی قطعی تهران و شهرهای پرخطر کرونایی بود اما دولت حاضر به قرنطینه کامل نیست و با اقدامات اینچنینی چون جریمه تردد خودروهایی که به استانهای دیگر میروند همچنین جریمه صنوفی که پس از ساعت 21 فعالیت میکنند روی آورده است که این رویکرد هیچ وقت نمیتواند در مهار شیوع ویروس کرونا جای قرنطینه را بگیرد. شاکری با بیان اینکه چرا دولت دیر به فکر تعطیلی ادارات افتاده است؟ اضافه کرد: اقدامات ستاد ملی مقابله با کرونا در یکی، دو هفته اخیر هر چند قابل توجه است اما اطلاعرسانی درباره چگونگی اعمال قانون در این دوره ضعیف به نظر میرسد. از طرفی نیز این روزها کرونا خیلی از افراد آسیبپذیر را خانهنشین کسبوکار برخیها را دچار مشکل جدی کرده است که این افراد باید مورد حمایت قرار گیرند. وی به عضویت یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در ستاد ملی مقابله با کرونا اشاره کرد و اظهارداشت: پس از پیگیریهای متعدد بالاخره یکی از نمایندگان مجلس عضو ستاد ملی مقابله با کرونا شد. نظر نمایندگان مجلس این است که حضور قاضیزادههاشمی در ستاد ملی مقابله با کرونا کمک میکند تا نظرات مجلس در باره این بیماری از طریق وی در ستاد مطرح شود و حتی در جریان اتخاذ تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا برخی تصمیمات با تایید مجلس انجام شود.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از نقش دولت در رشد تورم طی ماههای اخیر گزارش میدهد
تورم تحریم یا تورم تدبیر؟
گروه اقتصادی: هفته پیش بود که مرکز آمار جزئیات تورم آبانماه را منتشر کرد. نکته مهم در رابطه با تورم اینماه این است که بیشترین فشار تورمی به دهکهای پایین و اقشار کمدرآمد وارد شده است. آمارهای جدید بانک مرکزی از شاخصهای کلان اقتصادی در 3 ماه اول سال جاری نشان میدهد نقش کسری بودجه دولت در سال 98 در رشد پایه پولی و در نتیجه افزایش پایه پولی و در نهایت افزایش تورم بسیار زیاد است. در واقع آنچه اکنون در قالب تورم به اقتصاد کشور و عموم مردم تحمیل شده، نتیجه مستقیم اهمال دولت در اصلاح نظام مالیاتی و افزایش سهم مالیات از منابع بودجه و در نهایت رفع تدریجی وابستگی دولت به درآمدهای نفتی است.
* * *
هفته پیش مرکز آمار جزئیات تورم آبانماه را منتشر کرد. طبق اعلام مرکز آمار، تورم 12 ماه منتهی به پایان آبانماه سال جاری با 8/1 درصد افزایش به 29 درصد و تورم نقطه به نقطه با 5 واحد درصد افزایش به 4/46 درصد رسید. همچنین تورم ماهانه کل کشور در آبانماه سال جاری معادل 7 درصد بوده است. همچنین تورم خوراکی و آشامیدنی در آبانماه با 5/2 درصد رشد به 25 درصد و تورم اقلام غیرخوراکی با 4/1 درصد رشد به 9/30 درصد رسید.
* ناعادلانهترین تورم
نکته مهم در رابطه با تورم ماهانه این است که بیشترین فشار تورمی در این ماه به دهکهای پایین و اقشار کمدرآمد وارد شده به طوری که تورم ماهانه برای دهک اول (کمدرآمدترین دهک) معادل 4/8 درصد و برای دهک دهم معادل 3/2 درصد بوده است. این در حالی است که تا پیش از این، نرخ تورم ماهانه همچون تورم سالانه برای دهکهای ثروتمند بیشتر از دهکهای کمدرآمد بود.
بررسی قیمت اقلام مصرفی خانوار در آبانماه اما نشان میدهد رشد شدید قیمت برخی اقلام مهم در این ماه باعث تمرکز فشار تورم بر دهکهای کمدرآمد شده است. آخرین نمونه، گوشت مرغ بود که طی یک هفته با رشد 35 درصدی مواجه شد.
* ریشههای تورم در بودجه دولت
هفته گذشته اما علاوه بر تورم، گزارش شاخصهای اقتصادی کشور در ۳ ماه سوم سال جاری توسط بانک مرکزی منتشر شد. در این گزارش، به شاخصهای مختلف و مهمی اشاره شده است. با این حال شاخصهای پولی این گزارش، ریشه بخش زیادی از تورم کنونی را نشان میدهد. طبق گزارش بانک مرکزی، پایه پولی در سال 98 با رشدی بسیار فراتر از سالهای قبل همراه بوده است. این گزارش نشان میدهد بخش عمده رشد پایه پولی در سال 98 مربوط به ۳ ماه سوم سال گذشته است. این موضوع به طور مستقیم مربوط به کسری بودجه دولت در سال 98 میشود. در واقع دولت با هدف جبران کمبود منابع در سال گذشته اقدام به برداشت از ذخایر صندوق توسعه ملی کرد. این اقدام باعث افزایش پایه پولی از محل افزایش «داراییهای خارجی بانک مرکزی» شد. در واقع کسری بودجه سال 98 یکی از مهمترین عوامل بروز و تشدید تورم در سال جاری است.
واکاوی علت اصلی تورم سال جاری البته موضوعی بود که پیش از این، محل بحث و جدل مسؤولان بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه شد. چندی پیش بود که رئیس کل بانک مرکزی استقراض دولت از بانک مرکزی برای تامین منابع مالی بودجه را عامل تورم سال جاری معرفی کرد. بلافاصله مسؤولان سازمان برنامه و بودجه تا بالاترین رده نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و افزایش نرخ ارز را عامل اصلی رشد تورم و تلویحا بانک مرکزی را مقصر تورم کنونی معرفی کردند. با این حال رئیس کل بانک مرکزی در پاسخ به این اظهارات مسؤولان سازمان برنامه و بودجه از اقدام دولت برای جبران کسری بودجه در ماههای پایانی سال 98 پرده برداشت. وی اعلام کرد ریشه تورم کنونی، برداشت دولت از ذخایر ارزی صندوق توسعه ملی در پایان سال 98 برای جبران کسری بودجه است. آمارهای جدید بانک مرکزی اما اظهارات عبدالناصر همتی درباره اقدام دولت در برداشت از ذخایر ارزی کشور را تایید میکند.
***
[تورم دستساز دولت]
هفتههای اخیر مقامات دولت سعی در معرفی تحریم به عنوان عامل اصلی مشکلات کشور از جمله تورم داشتند. گزارش جدید بانک مرکزی از شاخصهای اقتصادی کشور در ۳ ماه اول سال جاری نشان میدهد سیاستهای اقتصادی دولت، تاثیری مستقیم و اساسی بر رشد شدید تورم و فشار بر معیشت مردم دارد. در واقع دولت با اهمال در اصلاح نظام مالیاتی و اصرار بر مذاکره و رفع انسداد از فروش نفت خام، بودجه کشور را وابسته به درآمدهای نفتی نگه داشت. طی 7 سال گذشته تقریبا هیچ اقدام خاصی از سوی دولت برای افزایش سهم مالیات از درآمدهای بودجه و کاهش وابستگی بودجه به نفت نشد. همین مساله باعث عمیق شدن اثر تحریم بر اقتصاد کشور شد تا جایی که پس از بازگشت تحریمها در سال 97 و محدود شدن درآمدهای نفتی، دولت با یکی از بدترین تنگناهای درآمدی پس از انقلاب مواجه شد. وضعیت فعلی، نتیجه بدیهی انفعال محض دولت در اصلاح ساختاری اقتصاد است. دولت با اجرای این سیاست، سرنوشت کل اقتصاد کشور را به رفع تحریم گره زد و از هرگونه اقدام اساسی برای حل مسائل ساختاری اقتصاد کشور دست کشید. تورم کنونی در حالی متاثر از کسری بودجه سال گذشته است که بودجه سال جاری هم بشدت در خطر کسری و تکرار وضعیت سال قبل است. تنها راهکار برای حل همیشگی این مساله، اصلاح نظام مالیاتی و رشد درآمدهای پایدار دولت برای رفع همیشگی وابستگی دولت به درآمدهای نفتی است.
ارسال به دوستان
بیبرنامگی در تولید و کاهش ارزش پول ملی با بازار میوه چه کرده است؟
مدیریت پلاسیده
در یکی، دو سال اخیر که با توجه به میزان بارشها وضعیت فراوانی آب برای بخش کشاورزی مناسب شد و کشاورزی کشور از این جهت رونق دارد و از طرفی با افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی، صادرات محصولات کشاورزی هم صرفه زیادی یافته است، شاهد رشد قابل توجه صادرات محصولات کشاورزی هستیم.
هر چند این مساله میتواند از جنبه رشد صادرات و گسترش بازار محصولات کشاورزی ایران در منطقه مفید باشد ولی چالشهایی را هم از جمله کمبود برخی محصولات کشاورزی در داخل کشور و افزایش قیمتها ایجاد کرده است.
تولید بیش از اندازه یا کمبود مقطعی محصولات کشاورزی، اتفاقی است که بارها و بارها در کشورمان رخ داده و تبدیل به روندی تکراری شده است.
این بیبرنامگیها در تولید زمانی که ارزش پول ملی کمتر و انگیزه برای صادرات محصولات کشاورزی بیشتر شده است، خود را در صادرات نیز نشان میدهد به طوری که به یکباره حجم زیادی محصول برای صادرات به بازارهای محدود کشورهای همسایه روانه میشود اما با توجه به محدودیت این بازارها، صادرات بیش از اندازه باعث پس زدن محصولات و شکست قیمتها در بازارهای هدف صادراتی و حتی بازار داخلی میشود.
در روزهایی که قیمت گوجه در بازار مصرف کشورمان به یک باره از 2 هزار تومان به 12 تا 17 هزار تومان افزایش مییابد، فیلمهایی در فضای مجازی دست به دست میشود که 200 کامیون ایرانی که بار گوجهفرنگی داشتهاند، بارشان در مرز پرویزخان باقی مانده و به عراق صادر نشده است. بار برخی از کامیونها به دلیل ماندن بیش از حد پشت مرز خراب شده است و حتی آنها را روی زمین تخلیه کردهاند و برخی نیز به دنبال انتقال بار خود به کارخانههای ربسازی هستند.
هر چند در ظاهر بخش کشاورزی ایران در وزارتخانه جهاد کشاورزی و توسط وزیر جهاد کشاورزی اداره میشود ولی متاسفانه مدیریت بخش کشاورزی ایران چنان دچار چندگانگی و تناقض در سیاستگذاری شده است که عملا زنجیره تولید، مصرف و صادرات محصولات کشاورزی ایران دست چند وزیر و رئیس هست و از وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صمت تا وزارتخانههای بهداشت، نیرو، اقتصاد و همچنین بانک مرکزی در آن دخیل هستند.
صدرالدین نیاورانی، نایبرئیس اتحادیه ملی محصولات کشاورزی در این ارتباط اظهار کرد: هر از گاهی در صادرات محصولات کشاورزی چنین اتفاقاتی رخ میدهد. وی افزود: مرز کشور عراق بعضی اوقات به دلایل مختلف داخلی خود و تعطیلات بسته میشود و اجازه ورود هیچ محصولی را نمیدهند. نایبرئیس اتحادیه ملی محصولات کشاورزی ادامه داد: هر ساله حجم زیادی محصولات تازهخوری مانند گوجهفرنگی و بادمجان به عراق صادر میشود اما در مواردی نیز این اتفاقات رخ میدهد و ماندن محصولات پشت گمرک موجب از دست رفتن کیفیت محصول میشود.
وی تصریح کرد: کشاورزان برای تولید این محصولات هزینه زیادی میکنند اما بهدلیل یک اشتباه، محصول تولیدشده به این صورت از دست میرود.
نیاورانی در پاسخ به اینکه چه کسی مسؤول جلوگیری از این اشتباهات است، گفت: در این مورد خود صادرکننده اشتباه کرده و در زمانی صادرات را انجام داده که امکان خروج از مرز نداشته است.
این مقام مسؤول گفت: صادرکنندگان استانداردسازی نشدهاند و هر کسی میتواند به هر میزانی صادرات داشته باشد، به همین منظور در مواردی نیز مشاهده میشود با صادر شدن حجم زیادی از این محصولات، بازار هدف اشباع و محصولات صادراتی ما پس زده میشود.
وی ابراز کرد: وزارتخانههای صنعت، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی در این زمینه مسؤولیت دارند اما تا به امروز هیچ برنامهریزیای برای صادرات نداشتهایم. دستگاههای دولتی نه تنها برای تنظیم بازار صادرات برنامهای ندارند، بلکه از صادرات بیش از اندازه که منجر به رقابت منفی در بازار هدف میشود، دفاع هم میکنند. استدلال مسؤولان آن است که بر اساس قانون هرکسی میتواند صادرات داشته باشد و نباید جلوی آنها گرفته شود.
محمد لاهوتی، رئیس کنفدراسیون صادرات ایران هم درباره صادرات بیش از نیاز به بازار کشورهای همسایه عراق و افغانستان و باقی ماندن محصولات کشاورزی در مرزها اظهار کرد: کشورهای موفق، تولید خود را بر اساس برنامه و میزان تقاضا انجام میدهند اما متاسفانه در کشور ما تولید بدون استراتژی است و زنجیره تامین کامل نیست.
وی افزود: هر ساله با چنین مشکلاتی مواجه هستیم و افزایش عرضه یا کاهش آن، مشکلاتی را به همراه دارد که این موضوع برای تولیدکنندگان و منابع ملی کشور زیانآور است.
لاهوتی گفت: در صورتی که این نبود برنامهریزی در بخشهای تولیدی ادامه داشته باشد و تولیدات بدون در نظر گرفتن تقاضا باشد، این رویدادها متاسفانه ادامه خواهد داشت.
رئیس کنفدراسیون صادرات ایران گفت: این نبود برنامهریزی باعث میشود به یکباره قیمت برخی محصولات در بازار سر به فلک بکشد و با ابزارهای قهری برای تنظیم بازار آن اقدام شود یا اینکه تولید به حدی زیاد میشود که در انبارها واحدهای تولیدی و زمینهای کشاورزی باقی میماند.
لاهوتی ادامه داد: برای حفظ و حضور در بازارهای هدف صادراتی عراق، افغانستان و در آینده اوراسیا نیازمند اقدامات تخصصی هستیم اما در حال حاضر هر فعال اقتصادی برای صادرات ورود پیدا میکند، در حالی که شناخت دقیقی از بازار هدف ندارد به همین دلیل با ایجاد رقابت منفی، قیمت کالاهای صادراتی در بازارهای هدف پایین میآید.
وی تاکید کرد: با تخصصی شدن کارتهای بازرگانی، میتوان جلوی این بیبرنامگیها را گرفت، همچنین باعث میشود صادرکنندگان تنها در بازارهای صادراتیای حضور داشته باشند که شناخت لازم را از آن دارند.
ارسال به دوستان
گزارشی درباره جدیدترین تحولات خاندان سعودی
بایدن و نبایدهای بنسلمان
رضا عدالتیپور: بدون شک عصبانیت محمد بنسلمان از نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اگر بیشتر از ترامپ نباشد، کمتر از او نیست. بنسلمان در شرایطی شاهد شکست مهمترین همپیمان و حامی خود در نظام بینالملل و حتی فضای داخلی عربستان سعودی است که حساب ویژهای روی پیروزی ترامپ و حمایت وی از او در مسیر رسیدن به پادشاهی عربستان باز کرده بود. ولیعهد جوان سعودیها که در یک سال گذشته اقدامات عملی جدیای در محدود کردن مخالفان و بازداشت رقبای خود داشته است، پس از اعلام نتایج انتخابات آمریکا حلقه محاصره را علیه رقبای جدی خود تنگتر کرده و با وجود وضعیت وخیم این کشور در جنگ با یمن، اخیرا با اتهام فساد مالی دست به تسویه سازمانی در بدنه ارتش و وزارت دفاع این کشور زده است؛ اقداماتی که به نظر میرسد ناشی از نگرانی او بابت رویکرد دولت بعدی آمریکا نسبت به شخص او است. البته که این تغییر رویکرد آمریکا به منزله خارج شدن عربستان و بنسلمان از دایره حمایت دولت آمریکا نیست اما از آنجا که ولیعهد سعودی رابطه نزدیک و منحصربهفردی با ارکان دولت ترامپ بویژه شخص رئیسجمهور و داماد وی داشته است و با توجه به انتقادات بایدن نسبت به سیاست خارجی ترامپ، این گزاره که بایدن به دلیل مسائل راهبردی و همچنین مقابله با میراث ترامپ، سعی در محدود کردن ولیعهد و سیاستهای او داشته باشد، دور از انتظار نیست. از این رو است که بنسلمان تلاش دارد از حداقل فرصت باقیمانده در دولت ترامپ، حداکثر منافع را کسب و تغییرات مورد نظرش را در این پادشاهی تا حد امکان اجرایی کند.
* دور تازه بازداشت نظامیان سعودی
به گزارش «وطن امروز»، سازمان موسوم به نظارت و مبارزه با فساد دولت سعودی اعلام کرد ۵۱ افسر نظامی، کارمند و چند تبعه خارجی متهم به فساد مالی شدهاند. این خبر پس از افشای طرح بنسلمان برای اعدام محمد بننایف و احمد بنعبدالعزیز ۲ شاهزاده بزرگ و صاحبنفوذ خانواده آلسعود منتشر شد. به نوشته خبرگزاری رسمی سعودی، ۱۹ افسر وزارت دفاع، ۳ کارمند دولتی، ۱۸ تاجر و سرمایهگذار، 8 کارمند بخش خصوصی و ۳ تبعه خارجی در 6 پرونده فساد مالی جمعا به ارزش ۳۲۸ میلیون دلار تحت بازجویی و تحقیقات قرار گرفتهاند. یک مقام سازمان مبارزه با فساد سعودی در این باره گفت این سازمان تاکنون ۱۵۸ مورد فساد را کشف و ۲۲۶ شهروند سعودی و تبعه خارجی را بازداشت کرده است. بر اساس خبر منتشرشده، شماری از افسران و کارمندان غیرنظامی شاغل در وزارت دفاع با مشارکت تعدادی دیگر، معاملات مالی شبههبرانگیزی داشتهاند و مرتکب جرم دریافت رشوه و سوءاستفاده از موقعیت خود در کنار جعل اسناد و حیف و میل اموال عمومی شدهاند.
* مقابله با فساد یا تسویهحساب با رقبا؟
برخی کارشناسان با توجه به پیشینه محمد بنسلمان در باجگیری از شاهزادههای سعودی احتمال مرتبط بودن رسانهای شدن این پرونده را با رفتار اخیر وی در آمادهسازی برای افزایش فشار بر احمد بنعبدالعزیز و محمد بننایف ۲ شاهزاده صاحبنفوذ سعودی که اتفاقا تاثیر قابل توجهی بر بخشهایی از ارتش عربستان هم دارند، بیارتباط نمیدانند. «هشام جابر» کارشناس نظامی و مسائل استراتژیک در گفتوگو با شبکه الجزیره در این باره گفته است معمول نیست دولت سعودی مسائل مرتبط با فساد در برخی وزارتخانهها از جمله وزارت دفاع را با جزئیات اعلام کند و پشت پرده این اقدام، اهداف سیاسی نهفته شده و قرار است پروندههای قدیمی برای محکومیت مسؤولان سابق بازگشایی شود و این مسأله با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا همزمان شده است. محمد بنسلمان از زمان رسیدن به ولیعهدی در ژوئن ۲۰۱۷، بسیاری از رقبا و شاهزادگان و مقامات سعودی را به اتهام فساد، کنار زده یا حذف کرده است. از جمله این افراد احمد بنعبدالعزیز ۷۸ ساله برادر ملکسلمان و محمد بننایف ۶۱ ساله ولیعهد سابق و برادرزاده ملکسلمان هستند که از 6 ماه پیش به اتهام تلاش برای کودتا علیه محمد بنسلمان در زندان به سر میبرند.
* بنسلمان به دنبال چیست؟
محمد بنسلمان که در 4 سال گذشته تحت حمایت همهجانبه ترامپ، از هر اعتراض و اتهامی در رابطه با جنایات حقوق بشری و جنگی علیه معترضان داخلی و خارجی و حمله به یمن مصون مانده است و با انعقاد قراردادهای هنگفت تسلیحاتی با آمریکا این حمایت را دوچندان کرده بود، رسیدن بیدردسر به پادشاهی عربستان را در لوای این حمایت متصور بود اما با اعلام نتایج انتخابات آمریکا و احتمال بالای معرفی جو بایدن به عنوان رئیسجمهوری جدید ایالات متحده آمریکا، اکنون ولیعهد جوان نگران اجرای بدون دردسر برنامههای خود است. از این رو محمد بنسلمان در رویکرد خود 2 هدف کوتاهمدت و بلندمدت را در دستور کار قرار داده است.
بر این اساس بنسلمان در تلاش است تا زمان تحلیف رئیسجمهوری جدید تا حد امکان تغییرات مدنظرش را در مسیر انحصار و تثبیت قدرت در داخل اعمال کند و در بلندمدت با نزدیکی بیشتر به رژیم صهیونیستی و گسترش همکاریهای اقتصادی و امنیتی با این رژیم، حمایت حداکثری دولت بعدی آمریکا را هم داشته باشد و خود را به عنوان تنها گزینه پادشاهی عربستان از منظر آمریکا حفظ کند. از این رو است که هفته گذشته خبر دیدار نتانیاهو و بنسلمان رسانهای شد. هر چند این خبر از سوی وزیر خارجه سعودیها تکذیب شد ولی مانور رسانههای صهیونیستی پس از این دیدار روی این خبر نشان از برنامه بنسلمان برای ارزیابی بازخورد این ملاقات در جامعه عربستان دارد. روزنامه فرانسوی لوموند هم در گزارشی با اشاره به این مساله نوشته است صحبت از دیدارهای مستقیم محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی مساله تازهای نیست، آنچه تازگی دارد این است که این دیدارها برای نخستینبار تایید میشود. این روزنامه هدف از رسانهای شدن این ملاقات را اعلام آمادگی بنسلمان برای نزدیکی هر چه بیشتر با بایدن قلمداد کرده است.
* دولت بعدی آمریکا و ملاحظات رابطه با ولیعهد سعودی
صرفنظر از تحولات داخلی آمریکا، چنانچه بایدن به عنوان رئیسجمهوری بعدی این کشور معرفی شود طبیعتا تغییرات بنیادینی در سیاست خارجی آمریکا رخ نخواهد داد. بیان این نکته ضروری است که گزینه حداکثری دولت بایدن تغییر ولیعهد سعودیهاست اما این موضوع به واقع اغراقآمیز است، چرا که واقعیت فعلی سیاست و حکومت در عربستان و همچنین وضعیت آشفته داخلی آمریکا امکان تغییر ولیعهد با اعمال فشار خارجی در کوتاهمدت را میسر نخواهد کرد و این مسأله احتمالا از دستور کار خارج است. اما این گزاره به معنای عدم تغییر در رویکرد دولت آمریکا در قبال سیاستهای بنسلمان و عربستان نیست. بنا بر آنچه در دوران رقابتهای انتخاباتی از سوی بایدن مطرح شد، او منتقد سیاستهای عربستان در یمن است و همچنین در موضوعاتی نظیر قتل جمال خاشقجی نیز هرگز رویه ترامپ را پیگیری نخواهدکرد. بر این اساس، رابطه آمریکا با عربستان در دولت جدید این کشور را میتوان از منظر سیاست داخلی و منطقهای مورد بررسی قرار داد.
در بعد داخلی، بایدن درصدد است مخالفت خود با عملکرد ترامپ را به شکل عملی نشان دهد و از این رو حمایتهای واشنگتن از شخص ولیعهد و جنایات جنگی و حقوق بشری دولت سعودی را حداقل در ظاهر کاهش خواهد داد اما این به معنای کاهش سطح روابط ۲ کشور نخواهد بود.
دلیل این رویکرد هم اوضاع اقتصادی آمریکا و وابستگی دولت این کشور به انعقاد قراردادهای تسلیحاتی است. عربستان سعودی از سال 2010 تا 2014 تنها 5/7 درصد تسلیحات صادراتی آمریکا را در اختیار داشت و از سال 2014 تا 2019 این عدد به 25 درصد رسیده است. از این جهت آنها ملاحظه مربوط به رفتار با ولیعهد را در دستور کار قرار خواهند داد.
در بعد منطقهای مهمترین مسألهای که بایدن در مواجهه با بنسلمان باید حلوفصل کند جنگ یمن است. این موضوع هم به لحاظ راهبردی و هم از منظر حقوق بشری دولت بایدن را تحت فشار قرار میدهد. اما از آنجا که مسائل حقوق بشری برای دولت آمریکا نسبت به مسائل اقتصادی در اولویت نیست، مشخصا اگر تغییر رویهای از سوی آمریکا در قبال جنگ یمن رخ دهد، معطوف به مسائل راهبردی و تاثیر قدرت مقاومت در این نبرد است. در این راستا احتمالا ایالات متحده فروش تسلیحات تهاجمی به عربستان را محدود خواهد کرد و با توجه به نیاز راهبردی به عربستان به عنوان شریک استراتژیک و نقش آن در تامین انرژی، فروش تسلیحات دفاعی را برای آن مدنظر قرار میدهد. این رویکرد سبب خواهد شد عربستان سعودی ضمن برخورداری از تجهیزات دفاعی، در کاربرد سیاستهای تهاجمی در منطقه محدود شود.
ارسال به دوستان
مارادونا مردی که بهترین بازیکن همه دوران بود
فرمانده ابدی
مهدی طاهرخانی*: هیچکس به اندازه مارادونا در این چند سال به مرگ کامبک نزده بود. آنقدر به زنده ماندنش اعتماد داشتیم که وقتی خبر اولیه فوتش مخابره شد مطمئن بودیم مثل دفعههای قبل، خیلی زود تکذیب میشود اما متاسفانه این بار اسطوره قصد بازگشت نداشت. او رفت و حالا کافران فوتبال به راحتی میتوانند بگویند؛ فوتبال خدا ندارد. بله! متاسفانه از امروز به بعد حق با آنهاست.
مارادونا تنها یک بازیکن و نماد نبود، او یکتنه به اندازه همه اساطیر همه رشتههای ورزشی، وزن، اعتبار و جایگاه داشت. کدام نام در کدام رشته ورزشی همسنگ او به شهرت رسید و چند دهه با قدرت تمام در آن بالا ماند؟
همه آنچه امروز مسی دارد از کفه ترازوی قیاسش با دن دیگو است. پسرک موفرفری لاغر اندام تنها و تنها 15 سال سن داشت که بزرگترین مأموریت همه زندگیاش را انجام داد. قبل از آنکه جهان فوتبال او را بشناسد و میلیاردها نفر شیفته جادویش شوند. او در همان 15سالگی کاری را کرد که تا روز پایان زندگی از بابت انجامش رضایت خاطر تمام داشت. یک خانواده پرجمعیت، پدری کارگر و زحمتکش که حتی یک خانه معمولی برای زندگی کردن نداشتند. جادوی اول همان روز بود؛ لحظهای که پسر کوچک خانه، یکتنه دست همه خانواده را گرفت و به یک خانه آبرومند برد و دیگر به محله کثیف سابق بازنگشتند. اگر از آن تاریخ به بعد به خاطر یک تصادف یا هر حادثه تلخ دیگری فوتبالش تمام میشد باز هم او رسالت اصلیاش را انجام داده بود. به طوری که بعدها در مستند آصف کاپادیا صریحا گفت: «هدفم نجات خانوادهام از آن محله کثیف بود که انجامش دادم». باقی برای دل خودش بود و مبتلا کردن میلیونها نفر به جاودیش.
قصه دیگو آرماندو مارادونا هیچ نقطه ناگفتهای ندارد که تا امروز کسی به آن نپرداخته باشد، او همانی بود که باید باشد. در متر متر خاورمیانه، در سانت به سانت آمریکای لاتین و در هر جایی از جهان در دهههای 80 و 90 میلادی که چند پسربچه با پای برهنه به دنبال یک توپ پلاستیکی میدویدند، آرزو و رویایی جریان نداشت جز مارادونا شدن، جز مارادونا بودن. معجزه از این بالاتر؟ پیشرفت از این بیشتر؟ مارادونا چه چیزی میخواست که به آن نرسید؟
فیفا امروز باید اعتراف کند اگر فوتبال توانست گوی سبقت از همه ورزشهای جهان را برباید و اینچنین محبوب قلبها شود به واسطه حضور خدایگانی بسان مارادونا بود. در اوج جنگ سرد در آن روزهایی که جنگ بلوک غرب و شرق به بالاترین حد ممکن خود رسیده بود، جهان فوتبال تنها و تنها یک اسم را میشناخت و ستایش میکرد؛ جادوگر آرژانتینی که در بندر جنوبی ناپل به اندازه پاپ در واتیکان محبوب شده بود و سپس میعادگاه بزرگ جامجهانی 1986 مکزیک که فرا رسید.
بیراه نیست اگر با قاطعیت تمام بگوییم در هیچ تورنمنت بزرگی در هیچ رشتهای در جهان، هیچ ورزشکاری بخوبی و پختگی مارادونا ظهور نکرد و احتمالا هم نخواهد کرد.
در جنگ ابدی مسی بهتر است یا مارادونا، لازم نیست توپهای طلای ستاره بارسا را پشت سر هم علم کنیم. لازم نیست تعداد گلهای بیشتر او در رده باشگاهی و ملی را سند کنیم. اصلا لازم نیست برتری فنی مسی و زندگی سالمتر و طول عمر بیشتر ورزشیاش را ملاک قرار دهیم. بله! در همه اینها ستاره لاماسیا بهتر بوده و در آن هیچ شک و تردیدی نیست اما او یکجا را باخت و همان یک جا امتیاز الکترالش بیشتر بود از همه تورنمنتهای دیگر.
اگر قرار به رسیدن او به دن دیگو بود تنها و تنها جامجهانی فوتبال محل مناسبی برای قیاس بود. اگر چه مسی در سال 2014 با تیم ملی کشورش تا فینال پیش آمد و حتی از سوی فیفا به عنوان بهترین بازیکن جام انتخاب شد اما حقیقتا نمایش او یکدهم مارادونای 1986 بود؟ مسی شاید در همه ابعاد بازیکن مدرنتری باشد اما شم رهبری مارادونا همان «بزرگ نداشته» مسی است. فینال ۲ جامجهانی را مقایسه کنید. در یکی مسی آرام و بیسر و صدا فقط به فکر پاس دادن و قهرمان شدن تیمش است و وقتی هیگوآین و پالاسیو یک به یک توپها را خراب میکنند اثری از مسی و رهبریاش در تیم دیده نمیشود. درست برعکس مارادونا که در تمام بازیهای 1986 مرتب در حال رهبری تیمش بود و لحظهای از بازی در گوشهای پنهان نشد. در کدام بازی جامجهانی 2014 مسی به اندازه یک بازی آرژانتین برابر انگلیس در 1986 موثر بود؟ مسی در همه ایالتهای فوتبالی آرای الکترال را از مارادونا برد اما مجموع همه آنها به اندازه فتح یکتنه جامجهانی نبود و نیست. پس به مردم آرژانتین حق بدهید که تنها یک خدا را در عالم فوتبال پرستش کنند. مسی اگر با بارسا 10 توپ طلای متوالی دیگر هم بگیرد به اندازه یک جامجهانی، به اندازه یک برد مقابل انگلیس با 2 گل تاریخی، برای مجاب کردن مردم جهان، برای انتخاب خودش بین او و مارادونا، تلاش نکرده است.
* گرد سپید و سیاهی به چهره اسطوره
اما نقطه سیاه زندگی مارادونا که بیراه نیست اگر بگوییم همان باعث شد در 60 سالگی و خیلی زود از میان ما برود، همان گرد سپید کوکائین بود. او در مستندی که چند سال قبل امیر کاستاریکا در موردش ساخت، خیلی صریح و بیپیرایه اعتراف کرد و گفت: «من فوتبالیست خوبی بودم اما اگر این گرد سفید نبود میتوانستم بهتر هم باشم». همین یک جمله نشان میدهد اعتیاد او به مواد مخدر چه ضربه مهلکی به جهان فوتبال زد. تصور کنید مارادونا از آن چیزی که ما دیدیم بهتر هم میشد! تصورش هم باعث ترشح آدرنالین میشود.
او بارها علیه کوکائین قیام کرد. وقتی به الکل پناه برد و آنگونه اضافه وزن آورد و تا پای مرگ رفت، باز هم کامبک زد و به طرفدارانش قول داد سرحال میشود. از روزی که فوتبال را رها کرد بارها وزنش بالای 120 کیلو رفت اما او خودش را مجددا سر وزن آورد.
آنقدر به مرگ کامبک زده بود که شامگاه 25 نوامبر وقتی خبر مرگش را رسانههای مختلف جهان میزدند ته دلمان قرص بود که باز هم خبر فیک است. مارادونا قرار نیست به این زودیها برود. ۲ هفته قبل با وضعیتی اورژانسی از ناحیه مغز عمل جراحی انجام داد و وقتی به سلامت بیرون آمد خودمان را آماده کرده بودیم که دستکم 10 سال دیگر او را ببینیم اما این بار دیگر هیچ فرصتی برای بازگشت نبود. سبک غلط زندگی و همآغوشی جدا نشدنی با مخدرجات دست آخر با بزرگترین ورزشکار همه اعصار همان کاری را کرد که نباید.
در مینیسریال ستایششده «گامبی وزیر» که بتازگی از سوی کمپانی نتفلیکس منتشر شده، داستانی مشابه مارادونا را این بار نزد یک اعجوبه کمسن و سال شطرنج شاهد هستیم؛ دختری که بسان دیگو موفق میشود به بالاترین نقطه ممکن در زندگی ورزشیاش برسد اما همیشه الکل و دراگ در بزنگاههای مختلف بر سر راهش سبز میشوند تا مانع رسیدن به بزرگترین آرزویش یعنی شکست مرد شماره یک جهان شود. البته در جایی تا سقوط واقعی در زندگی هم پیش میرود.
در این مینیسریال که بر اساس یک رمان ساخته شده است، به صورت جدی با دوگانه مخدر و نابغه مواجه هستیم. ملکه شطرنج در این سریال دست آخر بر غول دراگ فائق میآید و یک هپی اندینگ شیرین به کام بیننده میریزد اما در عالم واقعیت متاسفانه اسطوره ما نتوانست از این غول بزرگ عبور کند.
نه حق مارادونا بود که بعد از آن همه بازگشت از مرگ، در 60 سالگی آن هم چند هفته بعد از تولدش بمیرد و نه سهم ما از دوست داشتن او، چنین پایان تلخی بود.
مارادونا میلیونها نفر را شیفته فوتبال کرد، در مستطیل سبز به هر آنچه میخواست و دستیافتنی بود رسید اما انتظارمان این بود بعد از اینکه برای نخستینبار به صورت جدی مواد را کنار گذاشت و به زندگی عادی برگشت، دیگر هیچ وقت تا آخر عمر سراغ الکل و دراگ نمیرفت.
یوهان کرویف قبل از مرگ و پس از آنکه فهمید دچار سرطان شده، در جملهای تاریخی گفت: «فوتبال همه چیز به من داد و سیگار همه آنها را گرفت» و درباره مارادونا باید گفت: فوتبال به او همه چیز داد و تنها او خودش بود که توانست همه چیز را اینگونه بیرحمانه از خویشتن بگیرد.
* 25 نوامبر سال 2020 میلادی، اواسط ظهر به وقت
بوئنوس آیرس، احتمالا فرشته مرگ برای مهار مهارنشدنیترین ستاره تاریخ فوتبال، تلاش چندان دشواری نداشته است. او حتما با چشمانی گریان مردی فربه و از نفس افتاده را روی تخت بیمارستان مشاهده میکرد که برای نابود کردن خویشتن آنچنان تلاش کرد که هیچ جنبندهای برای زنده ماندنش آنگونه نه.
و این پایان زندگی مردی بود که میلیونها پسربچه پولدار یا پابرهنه، شبی را به عشق او شدن با توپ خوابیدند؛ آسوده بخواب پسر 5 فوت و 6 اینچی که فوتبال بدون تو همیشه چیزی کم دارد.
* دبیر گروه ورزشی
ارسال به دوستان
رویکرد دولت بعدی آمریکا به جنگ یمن چیست؟
دکتر حسن هانیزاده*: نزدیک به 6 سال از آغاز تجاوز ائتلاف عربی به فرماندهی عربستان سعودی به یمن میگذرد. ولیعهد جوان و ماجراجوی سعودی که آن زمان در مقام وزیر دفاع سعی داشت از پس این تجاوز، خود را در مقام ناجی و قهرمان عربستان معرفی کند، اکنون به واقع مسؤول اصلی شکست عربستان در این کارزار است. هر چند بنسلمان با لجاجت همچنان در پی تداوم نبرد با مردم یمن و دولت قانونی این کشور است اما آنچه در میدان جنگ رخ داده، نشاندهنده دست برتر ارتش و کمیتههای مردمی یمن در برابر سعودیهاست. آلسعود با هزینه بالغ بر 350 میلیارد دلار در این نبرد که نزدیک به 100 میلیارد دلار آن مربوط به خرید مستقیم تسلیحات آمریکایی بود، نتوانست به هدف خود دست یابد. 6 سال مبارزه مستمر و مقاومت یمنیها با دشمنان متجاوز سعودی و اماراتی در حالی ادامه یافته است که ائتلاف سعودی بارها و بارها کودکان و غیرنظامیان را هدف حملات هوایی خود قرار داده و با محاصره بنادر جنوبی یمن، عملا به نسلکشی یمنیها کمر بسته است. آمار جدید سازمان ملل درباره کودکان یمنی مؤید این واقعیت است که ولیعهد سعودی شباهت بسیار زیادی به رهبران مستبد پیشین منطقه دارد که از هیچ ابزاری برای نیل به اهدافشان پرهیز نمیکردند. نکته مهم در اینجا این است که همه این جنایات تحت حمایت آمریکا از عربستان در مجامع جهانی و در لوای تجارت سلاح و نفت با این کشور صورت گرفته است. این جنگ که در دولت اوباما آغاز شد و در دولت ترامپ ادامه یافت، اکنون به مرحله حساسی رسیده است. در حال حاضر دولت ترامپ سعی در تروریستی اعلام کردن انصارالله یمن دارد تا آخرین هدیه خود را به بنسلمان داده باشد. این در حالی است که انصارالله(دولت یمن) عملا دولت مستقر و مسلط یمن است. در این بین سوالی که مطرح است، انتخابها و رویکرد دولت بعدی آمریکا نسبت به این فجایع است. واقعیت اقتصاد آمریکا این است: این کشور وابستگی شدید به نفت و فروش تسلیحات دارد. رفتار دولت آمریکا درباره خاشقجی نشان داد مسائل حقوق بشری به هیچ عنوان برای آنها در اولویت نیست. فلذا تنها دلیلی که ممکن است دولت بعدی آمریکا در برآوردهای خود نسبت به حمایت از عربستان در جنگ یمن تغییر رویکرد داشته باشد، مسائل راهبردی است که تحت تاثیر پیشرویهای مقاومت در میدان نبرد قابل تحلیل است.
* کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا
ارسال به دوستان
به مناسبت شهادت دکتر محسن فخریزاده
زخمی روی زخم کهنه یک ملت
محمدعلی صمدی: ظهرگاه دیروز جمعه 7 آذرماه 99 خورشیدی، صدای رگبار مسلسل و انفجار، فضای آرام و نیمهتعطیل شهرستان دماوند را پارهپاره کرد و چنین مقدر شد این روز با امضایی خونین، به نام دکتر «محسن فخریزاده» سند بخورد. اشرار و اراذل عالم، او و پاسداران محافظش را مورد حمله قرار دادند و خونشان را بر سنگفرش خیابان روان کردند و ساعتی بعد خبر رسید استاد فیزیک هستهای دانشگاه امام حسین(ع)، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع و کسی که نشریه «فارین پالیسی» او را در لیست 500 مرد قدرتمند جهان قرار داده بود، به یاران شهیدش پیوسته است. مردی که چشمهای نگران ملتی به برکات ساعت زندگی او دوخته شده بود، پس از دههها تلاش و جهاد، در خون خویش، به آرامش رسید. بیشک خلعت شهادت، برازنده این دانشمند خستگیناپذیر بود که سالها پیش، جان خود را برای عزت و شکوه دین و سرزمینش، بر کف دست گرفته بود اما با سینههای سوختهمان چه کنیم؟ ایمان داریم به قول آن سید بزرگوار: «در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمیشود» اما بغضهای فروخورده و سینههای تنگ شده را چه کنیم؟ عملیاتی تروریستی با این ابعاد و مختصات، آن هم در روز روشن و در میانه شهر، نشانه گستاخی و جری شدن دشمنانی است که سالهاست برای از هم دریدن هست و نیست فرزندان انقلاب اسلامی و مردمان غیور این آب و خاک دندان تیز کردهاند.
مردمی که با صبوری و متانت به کارزار سهمگین اقتصادی با آمریکا و غربباوران داخلی مشغولند، بیشک برای حفظ امنیت نخبگان و سربازان فرهیخته خود که سرمایههای بنیادین و ذخایر اصلی این ملک و ملتند، بسیار متوقعند و این سوال چون زخمی دیگر بر پیکرشان خواهد نشست: چگونه یک تیم تروریستی توانسته فردی با چنین جایگاهی را که چندی قبل هم مورد یک ترور ناموفق قرار گرفته بود و نخستوزیر خونخوار رژیم غاصب صهیونیستی رسما و آشکارا نام و عکس وی را به عنوان یکی از ارکان برنامههای هستهای ایران به نمایش گذاشته بود، مورد شناسایی قرار داده، تعقیب کنند و با شیوهای مشخص درست در سالگرد شهادت یکی دیگر از بزرگان عرصه هستهای کشور مورد حمله قرار داده و به شهادت برسانند. هنوز یک ماه به سالگشت شهادت حاجقاسم سلیمانی مانده و خدا میداند زخم آن هنوز خونین است. زحمات فرزندان امنیت و سربازان گمنام امام زمان(عج) بر کسی پوشیده نیست. ایراد را باید در جای دیگری جست؛ جایی که توان بازدارندگی کشور را تضعیف کرده و موجب ایجاد برآوردهای اشتباه از قدرت دفاعی ایران در جبهه دشمن شده است.
ارسال به دوستان
«فخری» که دیگر «زاده» نمیشود
نوید مؤمن: هنوز دستمان بر قلم نمیرود تا کنار نام زیبای دکتر «محسن فخریزاده» لقب زیباتر «شهید» را قرار دهیم و با دیدگانی غمبار از فقدانش بنویسیم.
درست زمانی که طنین صدای طبل پیروزی بایدن و دموکراتها بزم شادی طرفداران مذاکره دوباره با کاخ سفید در کشور را گرم کرده بود، «حاجمحسن فخری» غریبانه رفت. همگان به یاد دارند نام و هیمنه و اقتدارش لرزه بر اندام شیطان بزرگ، آلصهیون و آلسعود میانداخت. همان زمانی که یوکیا آمانو، مدیرکل سابق آژانس و بازرسان این نهاد غربی- عبری برای مصاحبه با این دانشمند بزرگ لحظهشماری میکردند، محرز بود هدف آنها شکافتن مغز و قلب بزرگمردی است که لحظهای شرافتش را به اخم و لبخند و قهر و عشوه دشمنان قسم خورده مرز و بوممان نفروخته بود. خوشا به حالت ای قهرمان واقعی که تا آخرین قطره خونت بر عهد الستی که با شهدا و صدیقین بستی، پایبند ماندی...
آری! آنهایی که برق توافق با گرگ و شغال و کفتار چشمانشان را کور و لسانشان را الکن کرده بود، آگاهانه یا ناآگاهانه چشمان خود را بر تونل مخفی ترویستها که از «وین» و «نیویورک» تا «آبسرد دماوند» مشغول حفر شدن بود، بستند.
امروز نام «حاجمحسن فخریزاده» به میمنت حضور بایدن برای همیشه از لیست تحریمهای سال 2007 سازمان ملل متحد برداشته شد. دیدید چقدر مذاکره با دشمنان زیباست؟! کاش دانشمند شهیدمان زنده بود و این لحظه باشکوه را میدید! اگر چه او امروز در آغوش حاجقاسم سلیمانیها، علیمحمدیها، شهریاریها، احمدیروشنها و رضایینژادها و رفقایش مشغول تلاوت آیه مبارکه «بل احیاء عند ربهم یرزقون» است اما ما در فراقش باید چه کنیم... بماند! اشک چشمانمان ارزانی قهقهههای امروز مدیرکل جدی آژانس، بازرسانش و مقامات سازمان ملل. این هم حتما یک سوءتفاهم بوده است!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|